قسمت اول :
دلم میگوید امشب
چشم در راه کسی هستی
که قلبت را که از دستان سرد من گرفتی
رهسپار غربتش سازی
--------
قسمت دوم :
دلم میگوید
حس من برایت باعث زجر است
نمیخواهی مرا تلخ است
وجودم را در وهم به آتش میکشی
شاید ز خاطر محو میسازی
مرا نفرین مکن جانا
من از اندوه سرشارم
پر از دردم نمیدانی
کسی گفت: درد از هر طرف درد است
و شاید علت این درد غم طرد است
--------
قسمت سوم:
دلم میگوید
از چشمت چو اشکی سرد و بی حاصل
فتادم بر زمین
کمر بشکست در خاطر
اگر حتی به پا خیزم
امیدم کو، که بگریزم؟